آرادآراد، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

آراد نبض زندگی

اینم ار نی نیه خاله مینا...

سلام ملوسم... بالاخره امروز نی نیه خاله مینا هم بدنیا اومد...ایشالا که قدمش مبارک باشه... این نی نیه ناناز دخمله...ولی ما هنوز ندیدیمش...آخه من نتونستم برم بیمارستان ...چون هم کلی کار داشتم و هم اینکه کسی نبود تا ازت مراقبت کنه...واسه همین نتونستم برم...ولی خیلی دلم میخواد ببینمش... سر فرصت میبرمت خونشونو باهم نی نیرو میبینیم و کلی هم ازش عکس میگیریم و میزاریمش توی وبمون...    امیدوارم برای هم دوستای خوبی باشین... دوستتون دارم هواررررررر تا....   ...
8 تير 1391

برفی...

سلام نفس مامان... موضوع پست امروزمون مربوط میشه به یه گربه خیلی ملوس که اسمش برفیه... اگه بدونی که چه بلاهایی سر این طفل معصوم میاری...یا دمشو میکشی...یا موهاشو میکنی..عوض اینکه تو ازش بترسی اون از تو میترسه و از دستت فرار میکنه...آخه خیلی کوچولوه..فقط 2 ماهشه... این یه نمونه ی اذیت کردنته... بیچاره نمیدونه کجا فرار کنه... و....در ادامه مطلب چند تا عکس ازت میزارم تا کیفشو ببری.. عکسای جدید این گل پسر... آخه بچه توی کمدت دنبال چی میگردی؟ اینم دکوراسیون جدیده که جایگزین قبلیا شده... فضوللللللللللللللللللل... قربونت برم با اون لباس چرکت... بابا خوش تیپ... آخه قربونت ...
7 تير 1391

عاشقانه...

سلام عشق من... توی این پست اومدیم ابراز علاقه کنیم..اومدم بگم که چقدر عاشقتم و روز به روز هم عاشقتر میشم...قربونت برم من که چقدر روز به روز بزرگتر و نمک تر میشی... یه نمونه بارزش همین عکس پایینی... یا این... گاهی وقتها اونقدر خوشمزه و نمک میشی که من درسته میخوام قورتت بدم...آخ نمیدونی که چه کارایی میکنی...مثلا یه موردش اینه که وقتی میخوای خودتو لوس کنی لباتو میاری میچسبونی به صورتم ..یعنی داری بوسم میکنی...همه جای صورتم خیس میشه... . آخ مامانی به فدات... عزیزم....عمرم....نفسم... عاشقانه میپرستمت...به قدری عاشقتم که حد و مرز نمیتونم براش قایل بشم... نفسم به نفست بنده...هر روز از خدای بزرگ میخوام که همیشه و در تما...
5 تير 1391

بازی گوشیهای پسر گلم...

سلام گل سر سبد مامان... اول از همه معضرت که دیر به دیر میام واسه مطلب گذاشتن...آخه عزیز دل مامان بازم مشکلمون برطرف نشده..نه میتونیم عکس آپلود کنیم نه میتونیم نظر بزاریم واسه همین کمی بی حوصله شدم واسه مطلب نوشتن...ولی با این همه بازم اومدم تا امروز از بازی گوشی هات بگم .که چقدز بلا شدی و آسایش برام نذاشتی...مامان به فدای تمام شلوغیات...                                                    تو این پست...
28 خرداد 1391

به اندازه تموم دنیا دوست دارم..

سلام عزیز دل مامان...   امروز 16 روزه که وارد زندگیمون شدی...به قدری شور و هیجان به زندگیم دادی که نمی تونم توصیفش کنم ... به قدری دوست دارم که فکر نمی کنم کسی بتونه این قدر کسیرو دوست داشته باشه یا لااقل من این جوری فکر می کنم... دیروز برای کنترل بردمت بهداشت...370 گرم وزنت زیاد تر شده... الان که دارم این مطللبو می نویسم بغل عزیز ی .داره قربون صدقت میره.. عزیزم به اندازه تمام ما هی های توی اقیا نوسا دوست دارم. ..هر روز خدارو هزاران بار شکر می کنم که تورو به ما داده...   ...
5 شهريور 1390

شناسنامه

امروز عزیزم بابا شناسنامتو اورد...   قرار بود اسمتو بذاریم آرسین ولی این اسمو ثبت احوال نداد واسه این اسمتو گذاشتیم آراد... هنوز به این اسم عادت نکردم... خیلی دلم می خواست اسمتو بزارم آرسین ولی قسمت این بود که بشه آراد... عزیزم امیدوارم با نام نیک بزرگ بشی... بهترین وزیباترین آرزوهارو برات آرزو می کنم... مامان به اندازه تموم دنیا دوست داره...   ...
30 مرداد 1390

شب پنجم

سلام عمر مامان....   امشب شب پنجمیه که عزیزم کنارمی***این 5روز قشنگترین روزهای زندگیم به حساب اومده*** کاش خیلی زودتر وارد زندگیم میشدی***عزیزم به قدری عاشقتم که با کلمات نمی تونم بیانشون کنم *** فقط اینو می تونم بگم که از این که وارد زندگیم شدی هر روز هزاران بار خدا رو شکر میکنم***   ...
25 مرداد 1390

شروع زندگی

                                                                   چه لطیف است حس آغازی دوباره چه زیباست رسیدن دوباره به روز زیبای آغاز تنفس... و چه اندازه عجیب است روز ابتدای بودن! و چه اندازه شیرنست امروز... روز میلاد... روز تو! روزی که تو آغاز شدی! http://www.persiancards.com/ima...
20 مرداد 1390

انتظار

سلام عزیز مامان...   به امید خدا فقط 2 روز دیگه مونده تا بغلم بگیرمت... برای دیدنت بد جوری بی قراری میکنم... خیلی دلم می خواد ببینم چه شکلی هستی... شبیه منی یا بابات ؟میدونم شبیه هر کدوم یا هر کی باشی شیرین ترین بچه روی زمینی... تو همه چیز و همه کس مامانی... اندازه تموم کهکشونا دوست دارم....... هزاز هزار تا میبوسمت ...
18 مرداد 1390